چند روز پیش چهارمین سالگرد عقدمون بود. با نرینه جان رفتیم پارکی که برای اولین بار رفته بودیم. از بین درختها رد شدیم و رسیدیم به انتهای پارک. اونجا که یه نیمکت رو به یک دیوار پوشیده شده از پیچک و فضایی سرشار از سکوت ختم می شد. اصلا فکرشم نمی کردیم نیمکت را برداشته باشن و به جاش یک سطل آشغال بزرگ سبز رنگ گذاشته باشن. نخندین این یه ترور عاطفی محسوب میشه.
یک ,نیمکت ,باشن ,بودیم ,یه ,سطل ,رفته بودیم ,برداشته باشن ,را برداشته ,نیمکت را ,باشن و
درباره این سایت